ورود به ماه محرم
عــالــم به ماتــم تو حـسـیـنـیـۀ غــم است یعنی که فصل سوک و عزا، فصل ماتم است از عــرش تابه فــرش تمــام فــرشتگــان فــریــاد می زنـنـد که مــاه مـحّــرم است هفت آسمـان پُر است ز گــرد عــزای تو چشمـان مهر و ماه ز داغ تو پُر نم است کـعـبـه سیــاهپــوش عــزایت شد و هنوز شور غمت به سینۀ پُر شور زمـزم است بعد از گــذشت این همه سال از شهادتت گلزار دین هنوز ز خــون تو خُـّرم است تا با خــبــر شــوند همه عــالــم از غمت یــادآور غــم تــو رســول مــکّــرم است تا فـیـضی از فتضـیلت غــم هـای تو برند خلوت نشیـن سوک تو موسی و آدم است هرجا به پاست محفل سوکت، به پیش چشم تصویر کــربــلای تو آنجـا مـجـسّـم است از هـر غــمی که بر دل ما خیمـه می زند فــرمــوده اند گــریــۀ بر تو مــقّــدم است از حُرمت غمت چه بگویم که تا به حشـر زهــرا سیــاهپــوش عــزایت دمــادم است چون محتشم وفائی غمـگـین به گریه گفت «باز این شورش است که در خلق عالم است» |